ایران قدیم

پوستر فیلم سینمایی خانه خراب ـ کارگردان نصرت کریمی دهه 50

کفش کتونی آبی

کفش کتونی آبی

آنتن های تلویزیون در دهه 50

یادش بخیر پخش سریال دایی جان ناپلئون از تلویزیون در دهه 50 و تنظیم آنتن های تلویزیون بر روی پشت بام 

خودکار ساعت دار ساخت ژاپن در دهه 60

خودکار ساعت دار ساخت ژاپن در دهه 60

یادش بخیر ، کتری روی آتش برای درست کردن چایی

یادش بخیر ، کتری روی آتش برای درست کردن چایی

 

قاشق و چنگال و کارد غذاخوری در دهه 50

قاشق و چنگال و کارد غذاخوری در دهه 50

پازل عددی یا بازی چهارخانه یکی از اسباب بازیهای نوستالژیک دهه 50

پازل عددی یا بازی چهارخانه یکی از اسباب بازیهای نوستالژیک دهه 50

کرسی شب چله

کرسی شب چله 

یادش بخیر نوستالژی دهه 40 ، دهه 50

یادش بخیر قدیما با یه تکه مقوا و دو تا گیره صدای تق تق دوچرخه چنان ما را به وجد می آورد که با موتور 1000 عوض نمیکردیم

آرامش بخش ترین کوچه دنیا

آرامش بخش ترین کوچه دنیا

آبنبات پرچمی ، نوستالژی بچه های دهه 50

آبنبات پرچمی ، آبنبات قلمی

نوستالژی بچه های دهه 50

نوستالژی ترین اجناس دهه 50

ماژیک 36 رنگ carioca

نوستاژی دهه 50

زمستان های سرد و دبه های نفت در قدیم

زمستان های سرد و پیت های حلبی نفت ـ دبه های نفت 

قدیما

یادش بخیر ( من و دوچرخه م )

من و دوچرخه م

8 ماه رفت و آمدهای مستمر از خونه به مدرسه و از مدرسه به خونه ، تو باد و بارون و برف و سرما و گرما که سپری میشد می رسدیم به خرداد. ماهی که هم دلهره داشت و هم شادی. دلهره بخاطر امتحاناتش و شادی بخاطر نوید یکدوره طولانی تعطیلات و بازی در کوچه و خیابونها که بهش میگفتیم سه ماه تعطیلی.

بعد از طی تحصیلات ابتدایی ، سه سال دوره راهنمایی و چهار سال دبیرستان یه حال و حس دیگه ای داشت. تو دوران ابتدایی هنوز به اندازه کافی دارای رشد و بلوغ فکری نشده بودیم که بدونیم رفیق یعنی چی ، کوچه و خیابون گردی چه مزه ای میده ، و لذت بازی با یه توپ پلاستیکی تو یه بعدازظهر داغ تابستون چیزی نیست که تو دوران سنی تحصیلات ابتدایی قابل فهم باشه.

اسباب بازیهای دهه 50

اسباب بازیهای دهه 50