نمایشگاه اجناس عتیقه و قدیمی

نمایشگاه اجناس عتیقه و قدیمی

اولین موزه مجازی اجناس عتیقه آنتیک و قدیمی
نمایشگاه اجناس عتیقه و قدیمی

نمایشگاه اجناس عتیقه و قدیمی

اولین موزه مجازی اجناس عتیقه آنتیک و قدیمی

یغلوی ـ یغلبی ـ یقلبی ـ یقلوی ـ یغلاوی ـ به جعبه ناهار کارگران شرکت نفت میگفتن

یغلبی ناهار ـ یغلوی ناهار ـ جعبه ناهار ـ یغلبی سربازی ـ یغلبی کارگران شرکت نفت

 به جعبه ناهار کارگران شرکت نفت میگفتن

  

یغلبی ناهار ـ یغلوی ناهار ـ جعبه ناهار ـ یغلبی سربازی ـ یغلبی کارگران شرکت نفت


یقلبی ناهار ـ یقلوی ناهار ـ یقلبی کارگران شرکت نفت ـ جعبه ناهار 


یقلبی ناهار ـ یقلوی ناهار ـ یقلبی کارگران شرکت نفت ـ جعبه ناهار 



یقلبی ناهار ـ یقلوی ناهار ـ یقلبی کارگران شرکت نفت ـ جعبه ناهار 


یغلوی

لغت‌نامه دهخدا

یغلوی . [ ی َ ل َ ]  یغلو. یغلا. یغلاوی . تاوه ای که در آن روغن و چیزهای دیگر بریان کنند. (ناظم الاطباء) (از برهان ) :

بغرا بیا که دنبه ٔ پرواری و بره

در یغلوی درآمد و میل گداز کرد.

بسحاق اطعمه .

 کاسه مانند مسی که در سربازخانه ها سهمیه ٔ غذای سربازها را بدان ریزند و به آنان دهند. و رجوع به یغلاوی و یقلاوی شود.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد